لزومي دارد بپذيريم آيه يا سورهاي كه يك بار از سوي خداوند، لباس الفاظ پوشيده و وجود يافته و بر مردم قرائت شده و كاتبان وحي آن را نگاشتهاند، بار ديگر همين مراحل را بپيمايد و دوباره نازل شود؟ بدون آن که دوباره نوشته شود؟جالب اين که در مصحف هيچ يک از صحابه آياتي که ادعاي تکرار نزول شده، دو بار نوشته نشده است. و از آنان در باره نزول مکرر يچزي نيامده است. گويا وجود امري اعتباري است و آنچه يکبار تحقق يافته، نبوده و دوباره موجود شود! به خصوص اينکه نزول وحي با سختي همراه بوده است. ۱
آيا نزول همه آيات الهي دليلي جز آگاهي مردم و جلب توجه ايشان در عمل به قرآن و در نتيجه، هدايت به سوي کمال و رشد بوده است. فرضيه نزول دوباره، اين نتيجه را در برخواهد داشت که چه بسا آيات قرآني را پيامبر صلی الله علیه و آله فراموش کند و يا به دليل نداشتن درک صحيحي از آيات، نتواند در تبيين حادثه و مسألهاي به آيات نازل شده تمسک کند، و هنگامي که واقعهاي تکرار شود، نياز به وحي دوباره جبرئيل در بيان مسأله داشته باشد. مهمترين دليل راه يابي اعتقاد به تکرر نزول، نبود تحليل درست از مضامين روايات سبب نزول است. اين فرض، نه ازهيچ يک از صحابه شنيده شده، و نه در ميان متقدمان مطرح شده است. از اين رو، فضل عباس نوشته است:
قول به تكرر نزول از آراي نو پيـداست و در قرون متقـدم نبـوده است و در كلام مفسران متقدم دلالتي بر آن نيست؛ به عنوان مثال، ابن جرير طبري در تفسيرخود چيزي از تكرار نزول نگفته است. ۲
متأخران در اين که کدام آيات تکرار نزول داشتهاند، اختـلاف نـظر دارنـد؛ مثـلاً زركشـي آيه ( يسئـلونكعـنالروح.....( را جـزو مـوارد تكـرار نـزول دانستـه، امـا سيــوطي و ديگــران، نزول آن را به دليل آن که در متن روايت، ابن مسعود شاهد عيني ماجرا بوده است، در مدينه ميدانند. ۳ نيز زرقاني، ۴ محمد محمد ابوشهبه، ۵ صبحي صالح، ۶ مناع القطان، ۷ و... قايل به مدني بودن اين آيه هستند و در مقابل، ابنجوزي، ۸ خازن ۹ و آلوسي ۱۰ آيه را مكي دانستهاند و زركشي، ۱۱ ابن کثير، ۱۲ و ابن حجر
1.. براي گزارشهايي در اين باره را ر.ک: صحيح، البخاري، ج۱، باب بدء الوحي، ص۲ ـ ۳؛ ج۴، ص۸۰؛ الإتقان، ج۱، ص۱۶۳؛ التبيان، ج۲، ص۷۲۰؛ مجمع البيان، ج۵، ص۳۷۸؛ روض الجنان، ج۱۰، ص۱۵۱.
2.. اتقان البرهان، ص۳۰۷.
3.. الإتقان؛ لباب النقول، ص۱۴۰.
4.. مناهل العرفان، ج۱، ص۱۱۷ ـ ۱۱۸.
5.. المدخل لدراسة القرآن الکريم، ص۱۴۶ـ ۱۴۷.
6.. همان، ص۱۴۵ ـ ۱۴۶.
7.. مباحث في علوم القرآن، ص۸۸ ـ ۸۹.
8.. زاد المسير، ج۵، ص۵۳.
9.. لباب التأويل، ج۴، ص۱۲۷.
10.. روح المعاني، ج۱۵، ص۲.
11.. البرهان في علوم القرآن، ج۱، ص۱۲۳ـ۱۲۴.
12.. تفسير القرآن العظيم، ج۳، ص۶۳.