توجه به وثاقت راوي
چنان که در خلال بخشهاي قبل گذشت، پر واضح است که بهبودي به وثاقت راويان حديث نيز اهميت زيادي ميدهد. يکي از مهمترين مطالبي که در کتاب علل الحديث در اين باره به چشم ميخورد، بخش مکاتيب و توقيعات ۱ است. روش بهبودي در اين مورد بر اين اساس است که مکتوبات و توقيعات اصولاً حجت نيست؛ زيرا پيک و قاصد هماره ناشناس باقي ميماند، بويژه موقعي که مکتوب و توقيع به وسيله چند وکيل دست به دست بگردد. در اين صورت، وي حديث را در حدّ مرسل ميداند، مگر آن که راوي مشخص باشد. در اين صورت، سند را از حالت ارسال خارج دانسته و اعتبار و حجيت را دائر مدار راويان و پيکها ميداند. در اين باره نمونههايي از مکتوبات که به دليل وثاقت پيک، مورد اعتماد ميداند و نمونههايي را که در آن، حامل مشخص نيست و در نتيجه سبب عدم اعتبار روايت ميشود، با توجه به مشکلات ديگر آن بيان ميکند. ۲
بهبودي بسياري از احاديث را که ديگران به خاطر توثيق نشدن ابراهيمبنهاشمابنالخليل حسن ميشمارند، صحيح دانسته و در صحيح الکافي درج کرده است. او وثاقت اين مرد را به طور مطلق تأييد ميکند و در عين حال، توثيق نشدن او را هم به وسيله ديگران موجه ميشناسد؛ مثلاً سبحاني معتقد است درباره ابراهيمبنهاشم مدح بالايي به اين صورت رسيده که وي نخستين کسي است که احاديث کوفيان را در قم منتشر کرد، ولي با اين حال وي را توثيق نکردهاند؛ زيرا رجاليان در تعريف عدالت حصول ملکه تقوا را شرط ميدانند. ۳ اما بهبودي ميگويد اين مرد - که از ياران خاص امام جواد علیه السلام است - به سبب وضع نابهساماني که براي تشيع و امامان مذهب پيش آمده بود و مردم کمتر ميتوانستند به خدمت امام خود برسند، بر آن شد که احاديث امامان پيش را از حوزه بغداد و کوفه گردآوري و به حوزه قم، ري و قزوين منتقل سازد، مبادا در آينده تاريکي که رو نموده بود، دچار نابودي گردد. از طرفي، چون با حجم زيادي از آن روايتها مواجه بود و در فرصت کم امکان رسيدگي به اسناد و صحت نسخههاي کهن وجود نداشت به آن نپرداخت. به همين سبب اگر اهل فن او را توثيق ميکردند، تمام روايتها و نسخههايي که به وسيله او روايت ميشد، يک جا عنوان صحت ميگرفت و اگر او را تضعيف ميکردند، تمام دستاورد او بياعتبار و بيارج جلوه ميکرد، در حالي که اين خود مشکل تازهاي ايجاد ميکرد و خلط شدن صحيح و سقيم را موجب ميگشت. لذا اهل فن از توثيق و تضعيف او سخني به ميان نياوردند و براي اين که واقعيت بر آيندگان پوشيده نماند، گفتند: ابراهيمبنهاشم اول کسي است که حديث کوفيان را به حوزه ري و قم منتقل کرده است. ۴
1.. مکاتيب نامههايي است که اصحاب فقاهت به طور استفتا خدمت امام معصوم ارسال نموده و پاسخ گرفتهاند. اگر پاسخ سؤالها در همان نامهها به خط مبارک امام معصوم در زير و روي کلمات، يعني لابهلاي سطرها مندرج گردد، به نام توقيعات خوانده ميشود (علل الحديث، ص۳۴۴).
2.. براي ديدن نمونهها ر.ک: همان، ص۳۴۴- ۳۶۰.
3.. کليات في علم الرجال، ص۳۹ و ۴۰.
4.. روش بهبودي براي اثبات اين عقيده، توجه به تاريخ زندگي امامان است؛ زيرا به دوران خفقان از زمان امام رضا علیه السلام تا امام عسکري(، به طور مفصل، اشاره ميکند و نتيجه ميگيرد که ابراهيم ميديد که شيعيان نميتوانند با امام خود براي طرح سؤالهاي مذهبي از امام به حضور آنان شرفياب شوند. از اين رو، دستاورد علمي او براي تمام شيعيان غنيمتي بود که قدر آن را در حدّ لازم ادا نکردهاند (ر.ک: «علم رجال و مسأله توثيق» (نقش ابراهيم بنهاشم قمي در حديث شيعه)، کيهان فرهنگي، سال هشتم، ش ۸).