به خاطر اينکه اعتدال در همه يچز مطلوب طبع و سرشت آدمي است و موازنه اعتدال در کلام است، موازنه در کلام عربي فصيح بسيار است و در کتاب خدا، بيشتر. ۱ و ۲
يکي از بيشترين موارد بلاغي که کلام نهج را صلابت و زيبايي ويژهاي بخشيده است، موازنه است که در بيشتر جملات و عبارات آن ميتوان ديد؛ از نمونههاي موازنه است:
الف. در خطبه ۴۵ ميخوانيم:
الحمد لله غيرَ مقنوط من رحمته، ولا مخلوّ من نعمته، ولا مأيوس من مغفرته، ولا مستنكف عن عبادته، الذي لا تبرح منه رحمة، ولا تفقد له نعمة... . ۳
شارح پس از کلام کوتاهي در بيان مفاهيم عبارات امام، فصلي بلاغي در موازنه و سجع باز ميکند، و ميگويد:
امام «غير مقنوط» را با «و لا مخلو» در فقره دوم موازنه کرده و هموزن قرار داده است. آيا توجه نميکني که هر دو آنها بر وزن مفعولاند. سپس در فقرة سوم نيز «و لا مأيوس» را بر وزن مفعول آوردند. اما در فقره چهارم، امکان نداشته است بر وزن مفعول بيايد، لذا امام فرمود: «و لا مستنكف»، و آن را بر وزن مستفعل ذکر کردند. و گرچه مستنکف از وزن لفظي «مفعول» خارج است، ولي از مفعوليت خارج نيست؛ زيرا «مستفعل» نيز در حقيقت مفعول است ... . سپس امام ميان «لا تبرح» و «لا تفقد»، و نيز بين «رحمة» و «نعمة» موازنه برقرار کرده است. اين موازنه به کلام طراوت و شادابي خاصي بخشيده است که اگر ميفرمود: «الحمد لله غير مخلو من نعمته و لا مبعد من رحمته» اينگونه صنعت ادبي در آن نمييافتي. ۴
تفاوت موازنه و سجع
سجع و موازنه در آرايش لفظي کلام بودن مشترکاند، ولي اين دو نزد بلاغيان با هم يکي نيستند. نسبت اين دو عموم و خصوص مطلق است. شارح معتزلي در فصلي پيرامون موازنه و سجع، تفاوت اين دو را چنين بيان ميکند:
1.. شرح نهج البلاغه، ج۳، خ۴۵، ص۱۲۰.
2.. طبق قول ابن ابي الاصبع در باب مناسبت، موازنه در حقيقت همان مناسبت لفظي است، که اگر در وزن و قافيه باشد، تام است و اگر در وزن بدون قافيه باشد، ناقصه است، و مناسبت ناقصه در کلام فصيح بيشتر است؛ گرچه در آن بابي براي موازنه هم هست (ر.ك: بديع القرآن، ص۲۳۴).
3.. نهج البلاغه، خ۴۵.
4.. شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۵۴.