بخش مفردات و مرکبات بحث کنيم، اما به خاطر نايچز بودن موارد مفردات ـ که به سخن خود شارح که همه واژگان حضرت سهل و روان بوده و بري از پييچدگي و وحشيت است، باز ميگردد ـ بيشتر تکيه بحث بر مرکبات واژگان خواهد بود. بحث را جهت نظم بيشتر به دو عنوان کلي تقسيم ميکنيم:
۱. تصرف لفظي و معنوي اديب در واژگان، ۲. عادات عرب (در سخن و جز آن)، و تأثير آن بر کلام امام.
اين توضيح لازم است که برخي از موارد تصرف اديب، به بديع بازگشت دارد و برخي خير، که ما در اين نوشتار، بدون تفکيک، به هر يک پرداختهايم، اما پيش از آن، به عنوان مقدمه اندکي در باب دقت امام در واژهگزيني سخن ميگوييم.
دقت در واژه گزيني
اولين نکتهاي که توجه هر خواننده بهرهگرفته از ذوق سليم و طرف بربسته از علم متناللغه را به کرنش برابر ادب نهج البلاغه واميدارد، دقت بيمثال امير المؤمنين علیه السلام در گزينش واژگان و يچنش آن در کلام است. گاه، گويي هر واژهاي جز آنچه در نهج البلاغه آمده است به مفهوم مورد نظر خلل وارد ميسازد. ابن ابي الحديد در بسياري موارد به اين امر اهتمام داشته و برخي را بيان داشته است، که در بسياري موارد در جايگاه دفاعي از واژه گزيني حضرت بر آمده است. به ذکر سه نمونه در اين مقاله بسنده ميکنيم:
الف. به کاربرد کلمه «جادة» براي حق، و «مزلة» براي باطل، به جاي ديگر واژگاني که به اين معنا نزديکاند، نظر شارح را به خود معطوف ميکند، امام ميفرمايد:
إني لعلى جادّة الحق و إنهم لعلى مزلّة الباطل. ۱
ابن ابي الحديد ميگويد:
کلام عجيب علي قاعدة الصناعة المعنوية.
آنگاه ميگويد:
امام نگفت: انهم لعلي جادة الباطل، چون باطل وصف براي جاده قرار نميگيرد از اين رو، به کسي که راه گم کرده است، گويند: وقع في بنيات الطريق. لذا لفظ مزلّة را به کار برد، يعني جايي که پاي انسان در آن ميلغزد. ۲
ب. در عبارت «فکلهم وحيد و هم جميع، و بجانب الهجر و هم أخلّاء»، شارح، آوردن «جانب» در کنار «الهجر» را چنين بيان ميکند:
اگر اشکال کني که معناي سخن حضرت(: «و بجانب الهجر» يچست؟ و چه فايدهاي در ذکر لفظ «جانب» در اين جايگاه مترتب است؟ ميگويم: چون تازيان ميگويند: «فلان في جانب
1.. نهج البلاغه، خ۱۹۰.
2.. شرح نهج البلاغه، ج۱۰، خ۱۹۰، ص۱۴۶.