علاوه بر اين، نگاهي به نهج البلاغه نيز در مواردي چون پاسخ امام به نامه معاويه ميتوان معيار نقد ادبي و بازشناخت متن ادبي بديع از برساخته و نيکو از پست را مشاهده کرد. در نامه هفتم چنين ميخوانيم:
أما بعد فقد أتينت منك موعظة موصّلة و رسالة محبّرة ... ؛ ۱
پس از [ستايش و سپاس به درگاه پروردگار] از سوي تو پند اندرزي به من رسيده است، سخناني چند به هم پيوند زده، و پيغامي به زيور واژهها آراسته... . ۲
گرچه مراد امام از ارسال اين نامه بيان نکاتي در نقد ادبي و بيان معياري در فضل مينت ادبي بر ديگري نبوده است، که اگر چنين بود، رسالهاي مفصل از ايشان ميطلبيد، اما پوشيده نيست که همين دو کلمه کوتاه، زبانداني چون ابن ابي الحديد را در شرح آن تنها به سطح واژه قانع نميکند، لذا بيشتر فرو ميرود تا بيشتر دريابد، وي در توضيح اين فراز از کلام امام دو نکته اصلي را بيان ميکند:
۱. نويسنده بليغ از کيسه خود خرج ميکند و سخن ديگري را در کلامش وام نميگيرد، و از اين سو و آن سو واژگاني گرد هم نميآورد، که اين عيب است در نوشتن و سخنراندن. شارح اين مورد را از عبارت «موعظة موصّلة» استخراج ميکند.
۲. تکلف نداشتن و تصنعي نبودن کلام کاتب و خطيب، نکته دومي است که در ستايشهاي شارح نسبت به کلام حضرت در قياس با ديگر سخندانان بزرگ عرب نيز بسيار به آن برميخوريم. به عقيده شارح، گويي امام با عبارت «رسالة محبّرة» به اين معنا اشاره داشتهاند. ۳
آنچه گذشت روشن ميسازد که معيار فضيلت و مزيت ۴ متن ادبي تنها به لفظ باز نميگردد؛ چنان كه عبد الجبار همذاني صاحب المغني بر آن است ۵ . همچنين مزيت آن در معنا هم منحصر نميشود، که عبد القاهر جرجاني مؤلف دلائل الاعجاز معتقد است، ۶ بلکه واژه به صورت مفرد و مرکب هر دو مد نظر است، و در ترکيب واژگان نيز، حسن معنا از موارد جدايي ناپذير مزيت متن بليغ است، که در متن نهج البلاغه گرد آمده است.
جلوههايي از آيين سخنوري و قواعد خطابه در نهج البلاغه
بر پايه مباحث پيشين، نيکوست برخي از آيين سخنوري نهفته در نهج البلاغه را ـ که ابن ابي الحديد در شرح بدان اشاره کرده است ـ مرور کنيم. ضمناً تصميم بر آن بود که در اين بررسي، الفاظ را طي دو
1.. نهج البلاغه، نامه ۷.
2.. نهج البلاغه، ترجمه دکتر سيد محمد مهدي جعفري، ص۳۳۷.
3.. ر.ك: شرح نهج البلاغه، ج۱۴، نامه۷، ص۳۵.
4.. مزيت نامي است که بلاغت عربي بر نوآوري و ابداع فني اطلاق کرده است، گاه نيز کلمه فضيلت را جايگزين آن در کاربرد ميسازند، البته مقصود از آن لزوماً خلق و آفرينش يچزي از نو نيست، بلکه پيشي جستن از ديگران است. چنان که اين دو واژه نيز در لغت به معناي تفوق و پيش افتادن است. ر.ك: اعجاز القرآن و اثره في تطور النقد الادبي، ص۹.
5.. المغني في أبواب التوحيد و العدل، ج۱۶، ص۱۹۹.
6.. دلائل الاعجاز، ص۵۱.