اين تأويل نيز با دشواريها و اشکالات زيادي روبهروست؛ به عنوان مثال، بايد پرسيد: مقصود از قلب و روح يچست که هاروت و ماروت به عنوان نماد آنها به کار رفته است ؟ مگر چنين نيست که به روان به عنوان حقيقت انساني و به تعبير فلاسفه به جوهر مجرد در ذات و فعل، گاه قلب و گاه روح، گاه عقل، گاه نفس و... اطلاق ميگردد؟!
از سوي ديگر، بر اساس آيات قرآن روح نفخه الهي است که خداوند، پس از تکميل مراحل مادي و زميني آفرينش انسان، ميآفريند و با اين گام، آفرينش انسان تکميل ميگردد: (ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَک اللَّـهُ أَحْسَنُ الْـخَالِقِينَ(. ۱ آيا از آيات و روايات بر ميآيد که تعلق روح به بدن به معناي ترک عالم قدس و هبوط به حضيض شهوت و دنياي پست است؟! آيا اگر اين همراهي به معناي آلوده شدن به انواع گناهان و لغزشها باشد، به گونهاي که روح به جاي بازگشت به جايگاه رفيع اوليهاش، مستوجب عذاب ابدي باشد، پس با هزاران آموزه ديني که بر رشد و تعالي روحي انسان تأکيد دارند، چه بايد کرد؟! با چنين سرنوشت محتومي چه جايي براي دعوت پيامبران و اولياي الهي از مردم براي سير در کمال معنوي دارد؟!
نتيجه
با توجه به اشکالهاي سندي و مينت که روايات هاروت و ماروت با آنها روبهرو هستند و نيز مردود بودن راهحلهاي تأويلي، تنها راه تعامل با اين روايات، مردود و مجعول دانستن آنهاست که از سوي اهل بيت( نيز تأکيد شده است. از اين رو، شأن نزول آيه سوره مبارکه بقره، نه آن است که در روايات رايج هاروت و ماروت منعکس شده است، بلکه منطبق با تبييني است که در روايت امام حسن عسکري( منعکس شده و ما پيش از اين از آن ياد کردهايم.
کتابنامه
ـ الامثل في تفسير کتاب اللّه المنزل، ناصر مکارم شيرازي، قم: مدرسة الامام اميرالمومنين، بيتا.
ـ انوار التنزيل و اسرار التأويل، ناصرالدين ابو سعيد بيضاوي، بيروت: دارالكتب العلميه، ۱۴۲۴ق.
ـ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الابرار، محمد باقر مجلسى، بيروت: مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
ـ البداية و النهاية، ابوالفداء اسماعيل بن عمر ابن كثير دمشقى، بيروت: دار احياءالتراث العربى، بىتا.
ـ تاريخ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد ابن خلدون، بيروت: دار الفكر، ۱۴۰۸ق.
ـ التبيان في تفسير القرآن، محمد بن حسن شيخ طوسى، قم: جامعه مدرسين، ۱۴۱۳ق.
ـ التخويف من النار، عبد الرحمن ابن احمد ابن رجب، اردن: بيت الافكار الدولية، بيتا.
ـ تذكرة الموضوعات، محمد بن طاهر بن على هندى فتنى، بىجا، بىتا.
ـ ترجمه تفسير الميزان، سيد محمد باقر موسوي، قم: دفتر انتشارات اسلامي، ۱۳۷۹ش.