فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50 - صفحه 236

من قال: قثقث بصحة هذه القصة في نفس الأمر و حملها على ظاهرها، فقد ركب شططاً وقال غلطاً، وفتح باباً من السحر يضحك الموتى، و يبكي الأحياء، و ينكس راية الإسلام، ويرفع رؤوس الكفرة الطغام، كما لا يخفى ذلك على المنصفين من العلماء المحققين. ۱
از اين جهت، او که به صحت صدور روايات هاروت و ماروت تن داده، معتقد است که بايد اين روايات را بر زبان رمز و اشاره حمل کرد. گفتار آلوسي چنين است:
مقصود از دو فرشته، عقل نظري و عقل عملي است که از عالم قدسي‌اند و مراد از آن زن، با نام زهره، نفس ناطقه است. و مقصود از تعرض آن دو فرشته به آن زن، تعليم اسباب سعادت او و مراد از واداشتن فرشتگان به گناهان از سوي آن زن، آن است که به حکم طبيعت مزاجي آنان را به ميل به امور سفلي پليد دعوت کرده است. و مراد از صعود آن زن به آسمان، عروج به ملأ اعلي و همنشيني با قدسيان در پي تعلم از آن دو فرشته و نصيحت پذيري از پند آنان است. از سويي ديگر، مقصود از معذّب بودن آن دو، باقيماندنشان براي اشتغال به تدبير بدن و محروم ماندن از عروج از آسمان قدسيان است؛ زيرا پرنده عقل به آن حوزه بار نمي‌يابد. ۲
او به نقل از برخي از بزرگان نيز چنين آورده است:
روح و عقل ـ که مربوط به عالم مجردات‌‌اند ـ از آسمان تجردّ به زمين تعلق نزول يافته و عاشق بدني شده‌اند که از شدت حسن و جمال بسان زهره است؛‌ چه، کمال آنها بستگي به آن بدن دارد و به واسطه بدن مرتکب معاصي، شرک و تحصيل لذت‌هاي حسي پست شدند.‌ آن‌گاه براي رسيدن به کمال شايسته‌شان در اثر حسن تدبير به آسمان صعود کردند و آن‌گاه مسخ شدند؛ به اين گونه که تعلق آنان به بدن قطع شده و عناصر بدن پراکنده شد؛ اما روح و عقل به عذاب حرمان از اتصال به عالم قدس همچنان معذب‌اند و به آلام روحاني متألم‌اند و حالشان وارونه است؛ زيرا تعلق بر تجرد غلبه کرد و قرب‌ جاي خود را به بعد داد. ۳
از مقايسه ميان گفتارهاي سه انديشور پيشين، يعني شيخ‌بهايي، فيض‌کاشاني و آلوسي، مي‌توان نتيجه گرفت که گرايش فکري آنان به عرفان در پذيرش و دفاع از زبان نمادين در روايات هاروت و ماروت تأثير اساسي گذاشته است. از سوي ديگر، مشابهت‌هاي زيادي ميان اين تأويل‌ها، از هر جهت، مشهود است؛ به گونه‌اي که نمي‌توان تأثير يا برگرفتگي برخي از گفتارها از برخي ديگر را انکار کرد.

تحليل نهايي

آنچه به تفصيل درباره گستره انعکاس روايات هاروت و ماروت و نيز ديدگاه‌هاي گاه متناقض صاحب‌‌نظران فريقين در اين باره نقل کرديم، نشان از آن دارد که اين روايات يکي از دغدغه‌هاي ذهني محدثان، مفسران و متکلمان را تشکيل داده و هر کدام، بر اساس مباني و پيش‌فرض‌هاي خود، با آنها برخورد کرده‌اند.

1.. همان.

2.. روح المعاني، ج۱، ص۳۴۲.

3.. همان، ص۳۴۱.

صفحه از 423