اصحاب السبت آمده است که پس از مسخ آنان به صورت ميمونها، باراني سهم آسا آمد و همه آنان در دريا غرق شدند. ۱ بر اين اساس، اهلبيت( تأکيد کردهاند که اينک بر روي زمين هيچ موجود مسخ شدهاي وجود ندارد.
با اين فرض نيز روايات هاروت و ماروت دچار اشکال است؛ زيرا بر اساس متن آنها هاروت و ماروت به صورت ستارگان مسخ شده از روز مسخ تا به امروز مانده و براي مردم نور افشاني ميکنند. ۲
۴ ـ ۲. ساير اشکالات محتوايي
افزون بر اشکالهاي فوق، بر متن احاديث هاروت و ماروت اشکالات ديگري نيز وارد شده است. فخررازي در اين باره ميگويد:
اين قصه از جهاتي چند باطل است: ۱. در اين قصه ذکر کردهاند که خداوند به هاروت و ماروت گفت: اگر شما را به آنچه آدميان مبتلا هستند، مبتلا کنم، مرا معصيت خواهيد کرد. اما هر آن دو فرشته گفتند: پروردگارا، اگر با ما چنين کني، تو را عصيان نخواهيم کرد. اين سخنان از سوي آنان به معناي تکذيب خداوند و جاهل انگاشتن خداوند و به معناي صراحت در کفر است؛ ۲. در قصه آمده که آنان ميان عذاب دنيا و عذاب آخرت مخير شدند و اين امر مردود است؛ بلکه سزاوار آن بود که ميان توبه و عذاب مخير ميشدند؛ چنان که خداوند همين تخيير را درباره کساني که در طول عمر شرک ورزيده و در آزار پيامبران زيادهروي کردهاند، روا داشته است؛ ۳. در قصه آمده که آنان در حالي که معذب بودند سحر ميآموخته و به آن فراميخواندند. اين امر، چگونه با معاقب بودن بر معصيت سازگار است؛۴. درباره يک زن بدکار چگونه معقول است که گفته شود در اثر گناه به آسمان بالا برده شده و خداوند آن را به صورت ستاره، روشني بخش و نشانگر قدرت خود قرار داده است؛ در حالي که خداوند به ستارگان قسم خورده است: (فَلَا أُقْسِمُ بِالْخـُنَّسِ * الْجـَوَارِ الْكُنَّسِ( (سوره تکوير، آيه ۱۵ ـ ۱۶ ). بنابر اين، اين قصه سخيف بوده، هر عقل سالمي به نهايت رکاکت و سخافت آن گواهي ميدهد. ۳
ديدگاه سوم: نمادين بودن روايات هاروت و ماروت
شماري از صاحبنظران ـ که عمدتاً داراي ذوق عرفاني هستند ـ ضمن تأکيد بر نادرست بودن حمل روايات هاروت و ماروت بر اساس ظاهر آنها، معتقدند که اين روايات با زبان رمز و نماد در صدد بيان حقايق ديگري هستند. بيضاوي اين امر را محتمل دانسته است. ۴
شيخبهايي، پس از مردود دانستن اشکالهاي سهگانه فخر رازي نسبت به متن روايات هاروت و ماروت ـ که پيش از اين ياد کرديم ـ ، به نقل از پدرش در حلّ اين روايات چنين آورده است:
روايت اشاره است به شخص عالم عامل کامل و مقرب نزد قدسيان که غرور را به خود راه داده و توفيق و عنايت الهي با او همراه نشده و او علم خود را به کناري وانهاده و به سوي
1.. جامع البيان، ج۱، ص۴۷۰.
2.. عيون اخبار الرضا(، ج۲، ص۲۴۵؛ جواهر الکلام، ج۲۲، ص۸۶.
3.. تفسير فخر رازي، ج۲، ص۱۷۰.
4.. تفسير البيضاوي، ج۱، ص