فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50 - صفحه 223

فرشته بودند که به مردم سحر مي‌آموختند تا مردم از سحر ساحران اجتناب کنند و با آن کيد و مکر آنها را باطل سازند. ۱
در روايت ديگر، يوسف بن محمد بن زياد و علي بن محمد سيار، راويان تفسير منسوب به امام حسن عسکري(، از آن حضرت پرسيدند:
گروهي از مردم معتقدند که هاروت و ماروت دو فرشته‌اند که خداوند آنها را پس از فراواني گناهان انسان‌ها انتخاب کرد. و با فرشته‌اي سوم به دنيا فرو فرستاد و آنان فريفته زهره شدند و اراده زنا با او کردند و مرتکب شرب‌ خمر و قتل نفس شدند و خداوند ـ عز و جل ـ آنها را در بابل عذاب مي‌کند و ساحران از آنها سحر مي‌آموختند. خداوند آن زن را به ستاره زهره مسخ کرد. امام( فرمود: پناه به خدا ! فرشتگان خداوند معصوم‌اند و از کفر و کارهاي ناروا با الطاف الهي محفوظ‌اند. خداوند ـ عزوجل ـ مي‌فرمايد: (لَا يَعْصُونَ اللهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ( و نيز فرمود (يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ( و نيز فرمايد: (وَمَنْ عِندَهُ ـ مقصود خداوند فرشتگان است ـ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ * يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ...( و نيز درباره فرشتگان فرمود: (بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ * لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ(. ۲
از اين دو روايت، پنج نکته قابل استفاده است:
۱. بر اساس روايت نخست، مأمون خطاب به امام رضا( گفت که مردم درباره زهره چنين مي‌گويند. و طبق روايت دوم، راويان تفسير منسوب به امام حسن عسکري( گفتند که مردم دربارة هاروت و ماروت چنين عقيده‌اي دارند. اين امر نشان مي‌دهد که دوران اين دو امام بزرگوار، يعني در سده‌ دوم و سوم، تلقي‌هاي ناصواب دربارة هاروت و ماروت متأثر از روايات يهودي [= اسراييليات] در ميان عموم مردم رايج بوده و اهل ‌بيت( ـ که دفاع از حريم عقايد و مقابله با تحريف‌ها و کژانديشي‌ها را همواره دنبال مي‌کردند ـ اين چنين در برابر اين روايات به مقابله برخاستند.
۲. طبق روايت نخست، امام رضا( انکار نمي‌کند که زهره و سهيل مسخ شده‌اند؛ با اين حال، توضيح مي‌دهد که زهره و سهيل دو حيوان دريايي‌اند؛ نه اين که به گمان مردم دو ستاره باشند. از سوي ديگر، امام در ردّ مسخ اشخاص به ستارگان از دو برهان عقلي و نقلي استفاده کرده است. برهان عقلي اين است كه مسخ بيان‌گر خشم و عداوت الهي است که از درون آن شر و بدي برمي‌خيزد و چگونه ممکن است خداوند کسي را که بر او خشم گرفته و او را مسخ کرده است، به صورت ستاره‌اي درآورد که با درخشش و نور خود باعث هدايت و راه پويي مردم باشد.
امام همچنين از دو برهان نقلي استفاده کرده است:
برهان نقلي نخست. به استناد روايات فراوان، هر انساني پس از مسخ تنها سه روز باقي مي‌ماند. اين امر در مواردي نظير مسخ اهل ايله به ميمون نيز تصريح شده است. با اين حال، چگونه ممکن است انسان گناهکار به ستاره‌اي مسخ شده و تاکنون باقي مانده باشد؟!

1.. عيون اخبار الرضا(، ج۲، ص۲۴۵.

2.. علل الشرائع، ج۲، ص۲۴۳.

صفحه از 423