فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50 - صفحه 158

در بين اين سه سند مطرح شده، سند دوم و سوم، سند زيارت عاشوراست و سند اول، سند ثواب زيارت امام حسين( در روز عاشوراست. پس سند دوم و سوم مورد بحث ماست.

بررسي برخي ابهامات

پيش از بررسي رجال موجود در اين اسناد لازم است به برخي از ابهامات موجود در متن اين اسناد پرداخته شود.

۱. نقل ابن قولويه

۱. آشفتگي در سند

ابتدا بايد بدانيم محمد بن اسماعيل به چه كسي عطف شده است؛ چرا که اگر به صورت عادي به سند نگاه كنيم، پيش از نام او، نام علقمة بن محمد الحضرمي آمده است و اين، از لحاظ طبقات بعيد است كه محمد بن اسماعيل به او عطف شده باشد؛ زيرا محمد بن اسماعيل بن بزيع از اصحاب امام رضاست و علقمه بن محمد الحضرمي از اصحاب امام باقر است و گذشته از آن، لازمه‌اش اين است كه صالح بن عقبه به واسطه محمد بن اسماعيل و علقمة بن محمد الحضرمي از خودش روايت نقل كند؛ ۱ (زيرا در روايت آمده صالح بن عقبه، از محمدبن اسماعيل، از علقمه، از صالح بن عقبه). پس بايد به احتمالات ديگري فكر شود. دو احتمال ديگر وجود دارد:
احتمال اول، اين‌که به فرد اول موجود در سند ـ كه همان حكيم بن داوود بن حكيم است ـ عطف شده باشد؛ يعني ابن قولويه اين روايت را به دو نقل روايت كرده باشد: يكي، از حكيم بن داود و ديگري، از محمد بن اسماعيل. در اين صورت، ابن‌قولويه سند دوم را از محمد بن اسماعيل شروع كرده است و سند دومش مرسل خواهد شد؛ چرا که محمد بن اسماعيل از اصحاب امام كاظم و رضا و جواد علیه السلام بوده و ابن‌قولويه در دوران غيبت امام عصر زندگي مي‌كرده است. البته اين با روش ايشان در كتاب كامل‌الزيارات سازگاري ندارد؛ زيرا ايشان طرق اتصالش را به طور كامل در همان ابتداي احاديث آورده است؛ به خلاف شيخ طوسي كه در كتابش طرق حديث را به طور كامل ذكر نكرده و در كتاب‌هاي ديگرش مثل، الفهرست آنها را بيان كرده است.
احتمال دوم، اين‌که محمد بن اسماعيل بزيع، به محمد بن خالد الطيالسي عطف شده باشد كه در اين صورت، طريق ابن‌قولويه به محمد بن اسماعيل همان طريق او به محمد بن خالد الطيالسي خواهد بود؛ يعني ابن‌قولويه روايت را از حكيم بن داود بن حكيم نقل كرده كه او هم از محمد بن موسي الهمداني نقل كرده است، اما محمد بن موسي روايت را از دو نفر، يكي محمد بن خالد الطيالسي و ديگري محمد

1.. با اين همه، علامه مجلسي در كتاب زاد المعاد، ص‌۳۷۳ و تحفة الزائر اين را گفته است و همين باعث شده كه بسياري از كساني كه در اين باره چيزي نوشته‌اند، به ايشان اشكال بگيرند. براي مطالعه بيشتر ر.ک: شفاء الصدور، ص‌۵۵ ـ ۵۷ و الاخبار الدخيلة، ج۱، ص۲۵۴.

صفحه از 423