بهترين شاهد است بر اينکه اين آيات در مدينه نازل شده است؛ چون مسلمانان در مكه، قدرتي نداشتند تا اسير داشته باشند. ۱
روايات شأن نزول
منقولات روايي در خصوص اين سوره به صورتهاي مختلفي ذكر شدهاند. خاصه و عامه روايت كردهاند كه اين آيات درخصوص علي، فاطمه، حسن و حسين علیه السلام نازل شده و آنها مسكين، يتيم و اسير را بر خود در افطارشان مقدم داشتند و با هيچ طعامي افطار نكردند. و خداوند، با اين آيات، به نيكي از آنان ياد كرد و اين سوره را در مورد آنان نازل كرد. اين، دليل بر آن است كه اين سوره مدني است. ۲
روايات بخشش اهل بيت علیهم السلام در يك روز
درباره كيفيت بخش و جنس افطار بخشيده شده، روايات متفاوتي نقل شده است.
نقل يكم
برخي از روايات حاكي از آناند كه علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام حلواي خود را به مسكين، يتيم و اسير بخشيدند، ولي اشاره به سه روز پي در پي نميكنند.
از جملة اين روايات، نقلي است كه علي ابن ابراهيم قمي، از پدرش، از عبدالله بن ميمون قداح، از ابيعبدالله علیه السلام آورده است كه فرمود:
پيش حضرت زهرا علیها السلام مقداري جو بود كه از آن «عصيده» (نوعي حلوا و شيريني سفره كه در فارسي به آن كاچي ميگويند) درست كرد و وقتي مهيا شد، آن را در سفره افطار نهاد كه در آن لحظه مسكيني آمد و گفت: خدا شما را رحمت كند! از آنچه خدا به شما روزي داده است، به ما اطعام كنيد. علی علیه السلام برخاست و يك سوم آن را به او بخشيد. مدتي نگذشت كه يتيمي آمد و گفت: خدا شما را رحمت كند! از آنچه خدا به شما روزي داده است، به ما اطعام كنيد. علی علیه السلام برخاست و يك سوم ديگر آن را به او بخشيد. لحظهاي نگذشت كه اسيري آمد و گفت: خدا شما را رحمت كند! ما را از آنچه خدا روزيتان كرده است، اطعام كنيد. علی علیه السلام برخاست و يك سوم باقي مانده را به اسير داد. و چيزي از آن عصيده (حلوا) نچشيدند. سپس خداوند در مورد ايشان اين آيه را تا (وَكَانَ سَعْيُكُم مَشْكُوراً( درباره اميرالمؤمنين( نازل كرد و آن در مورد هر مؤمني كه مثل آن را انجام دهد، جاري است. ۳
نقد و بررسي روايت
قدم اول در بررسي صحت يا سقم هر روايتي، بررسي سندي آن است. در روايت مذكور، هر سه راوي توثيق شدهاند. علي بن ابراهيم را نجاشي توثيق كرده ۴ و شيخ طوسي او را از اصحاب امام هادي(
1.. الميزان، ج۲۰، ص۳۶۸ ـ ۳۶۹.
2.. التبيان، ج۲، ص۷۳۵؛ الدر المنثور، ج۱۵، ص۱۵۴؛ اسباب النزول، ص۳۸۴.
3.. تفسير القمي، ج۲، ص۴۲۲ ـ ۴۲۳.
4.. رجال النجاشي، ج۲، ص۸۷ ـ ۸۶.