فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50 - صفحه 371

پراكنده است. ۱ سخناني را كه به صحابي منتهي مي‌شود، «حديث موقوف» نامند ۲ پس از پيامبر صلی الله علیه و آلهصلي الله عليه و آله و سلم) جمعي از صحابه به تفسير اشتغال داشتند و روش‌شان در تفسير اين بود كه گاهي آنچه از پيامبر صلی الله علیه و آلهصلي الله عليه و آله و سلم) در معاني آيات قرآني شنيده بودند، در شكل روايت مسند نقل مي‌كردند. اين احاديث از اول تا آخر قرآن جمعاً دويست و چهل و چند حديث‌ است كه سند بسياري از آنها ضعيف و متن برخي از آنها منكر است و گاهي تفسير آيات را در صورت اظهار نظر، بدون اين‌که به پيامبر اكرم( اسناد دهند القاء مي‌كردند. ۳ اين ديدگاه، خواه قبول افتد يا مقبول واقع نگردد، يك چيز مسلم است كه در رويكرد به اخبار و روايات، نقد و تمحيص و جانب احتياط را نبايد فرو گذارد. شمار صحابياني كه ابوليث سمرقندي از آنان روايت و نقل قول نموده قابل توجه‌اند كه مهم‌ترين نام‌ها عبارت‌اند از: علی علیه السلام، ابوبكر، عمر، ابن‌عباس، اُبي بن‌كعب، ابن مسعود، جابر، عبدالله بن زبير و...
تابعاني كه سمرقندي در تفسير خود از آنان نقل مي‌كند نيز پرشمارند. سخناني را كه به تابعي منتهي مي‌شود، «حديث مقطوع» نامند. ۴ «طريقه تابعان در تفسير اين بود كه تفسير آيات را گاهي در شكل روايت از پيامبر اكرم( يا صحابه نقل‌مي‌كردند و گاهي معنا آيه را، بدون اين‌که به كسي اسناد دهند، در صورت اظهار نظر ايرد مي‌كردند و متأخران مفسران با اين اقوال نيز معامله روايات نبوي نموده‌اند. ۵ برخي از مهم‌ترين‌ها كه از بزرگان تابعان به حساب مي‌آيند، بدين قرارند: مجاهد، حسن، عكرمه، وهب، سدّي و... از صاحب نظران ديگري نيز كه در دوره پس از تابعان قرار مي‌گيرند، سمرقندي، كمابيش، به تصريح يا بدون آن كه صراحتاً از آنان نام ببرد، در تفسير خود نقل مي‌كند و از كلام و نظرشان بهره مي‌گيرد.
در تفسير ابوليث، تعبيرهايي چون«قال بعضهم كذا» ـ كه مقصود از آن معلوم نيست ـ فراوان ديده مي‌شود كه محتمل است مراد كساني به جز صحابه و تابعان باشند. در هر صورت، استفاده از اين شيوه از شفافيّت فضاي بحث مي‌كاهد و به نوبه خود نقطه ضعفي محسوب مي‌گردد. ۶
سمرقندي با تعابير مختلفي از اقوال صحابه، تابعان و ديگران بهره مي‌گيرد؛ تعابيري همچون «هكذا سمعتُ»، «ذُكِرَ عن...»، «قيل أيضاً»، «قد فسَّرَه بعضهمُ»، «رُوِيَ عن...» و... ۷
چون ابوليث به كثرت نقل از ديگران بسيار علاقه دارد، در موارد متعدّد، اقوال بسياري را به دنبال هم ذيل آيات رديف مي‌كند؛ براي نمونه، در تفسير«بسم الله الرحمان الرحيم» در كمتر از يك صفحه از تفسير خود، ده بار نقل قول كرده است ۸ كه اين گرايش با توجه به كثرت روايات مجعول، سخنان بي‌پايه

1.. تفسير السمرقندي، ج‌۱، ص۷۵ ـ ۷۷، ۱۹۶، ۳۶۳، ۴۴۵؛ ج۲، ص۱۳۸؛ ج۳، ص۱۹۵، ۳۸۸، ۴۶۱، ۴۷۵، ۴۹۱، ۵۰۸، ۵۱۸.

2.. منهج النقد في علوم الحديث، ص۳۲۶.

3.. قرآن در اسلام، ص۶۴.

4.. ‌همان، ص۳۲۷.

5.. همان، ص۶۶ ـ ۶۷.

6.. التفسير و المفسرون، ج۱، ص۲۲۶؛ تفسير السمرقندي، ج۱، ص۷۶.

7.. تفسير السمرقندي، ج۱، ص۷۷ ـ۷۶.

8.. همان.

صفحه از 423