فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50 - صفحه 348

قيام عباسي بوده است، نه محمد بن سليمان، بلکه پدرش سليمان بن حارث بن عبدالله نوفلي بوده است. ما بايد عمر سليمان را تا حوالي ۱۵۰ ـ ۱۶۰ق، عمر فرزندش محمد بن سليمان را تا حوالي ۲۱۰ ـ ۲۲۰ق، و عمر فرزندش علي نوفلي را تا ۲۵۰ ـ ۲۶۰ق، بدانيم.
بايد توجه داشت که خاندان نوفلي در قيام عباسي شرکت داشتند، اما مانند بسياري از خاندان‌هاي ديگر، نظير خزاعي‌ها و يقطيني‌ها، به تدريج از آنان دور شده و جانب علويان را گرفتند. اين تغيير گرايش در اين خاندان در روزگار محمد بن سليمان رخ داده است؛ چنان که به روايت کشي، سليمان در روزگار هارون همراه يکي از افراد خاندان شيعي ميثم، به زندان افتاده است.
در السنن نسائي ۱ روايتي در فضيلت امام علی علیه السلام به نقل سليمان بن عبدالله بن حارث، از جدش، از علی علیه السلام نقل کرده است. در اين روايت، حضرت رسول( به علی علیه السلام فرمودند که من هرچه در نماز خواستم خداوند به من عطا کرد و هر آنچه براي خود خواستم، براي تو نيز از خداوند خواستم.
از اين سليمان، گاه به سليمان بن عبدالله بن حارث هاشمي نيز ياد مي‌شود، اما برخي از رجال‌شناسان سني، مانند ابن حجر او را نشناخته‌اند. ۲ در نتيجه، خاندان نوفل، هاشمي هستند و جالب است که در مسند احمد ۳ از پدر سليمان، يعني عبدالله بن حارث هم به عنوان هاشمي ياد شده است.
عبدالله بن سليمان نوفلي، يک راوي است که بسا فرزند همين سليمان بوده و روايتي از وي در بشارة المصطفي ۴ نقل شده است.
محمد، پدر نوفلي ما، عالم و محدث و اخباري بزرگوار فرزند ديگر همين سليمان بوده است. اين مطلب ـ که او راوي برجسته‌اي بوده ـ از اخبار فراواني که نوفلي از پدرش نقل کرده و تقريباً بيش از هشتاد درصد اخبار او از پدرش است، «عن ابيه» آشکار است. بي‌ترديد، تغيير گرايش از عباسيان به علويان و به خصوص مذهب امامي بايد از زمان محمد نوفلي باشد، هر چند بايد توجه داشت که بسياري از کساني که به عباسيان گرايش يافتند، تصورشان بر اين بود که اقدامي از روي تشيع انجام مي‌دهند، اما به تدريج دريافتند که به خطا رفته‌اند.
از اين محمد خبر جالبي داريم و آن اين که در زمان هارون مدتي همراه ابن ميثم، در زندان بوده است. اين مطلب به دنبال روايت مفصلي است که کشي درباره مناظره هشام بن حکم با متکلمان در حضور يحيي برمکي و در حالي که هارون در پشت پرده نشسته بوده، آمده است. خبر اين مناظره در زندان به محمد بن سليمان نوفلي و ابن ميثم رسيده و آنان در اين باره با يکديگر گفتگو کرده‌اند. ۵
شيخ صدوق (م ۳۸۱ق) روايتي از علي بن محمد نوفلي نقل کرده است که از قول پدر اوست. در اين سند آمده است که پدرش اين خبر را از علي بن يقطين شنيده است. ۶ بنابراين، ارتباط پدر او با محافل شيعي کاملاً روشن است. نقل اخبار زيديه و طالبيان مي‌تواند نشاني ديگر بر اين امر باشد.

1.. ج۵، ص۱۵۱؛ تاريخ دمشق، ج۴۲، ص۳۱۱.

2.. تقريب التهذيب، ج۱، ص۳۸۷.

3.. ج۱، ص۱۰۰.

4.. ص۶۱.

5.. رجال الکشي، ص۲۶۲.

6.. علل الشرائع، ج۱، ص۷۱؛ قصص الانبياء راوندي، ص۲۱۳.

صفحه از 423