است که او در قيام ابن اشعث (سال ۸۲ ـ ۸۳ ق) حضور داشت و به عمان رفت و همان جا درگذشت. ۱ يک خبر ديگر، حکايت از آن دارد که وي به احتمال در ۹۹ق، درگذشته است. ۲
محمد يکي از فرزندان عبدالله بن حارث راوي است و روايتي از او در الموطأ ۳ به نقل از ابن شهاب زهري درج شده است. فرزندش ديگر اسحاق نيز راوي فضيلتي براي امام علی علیه السلام است. ۴ عون فرزند ديگر عبدالله است؛ ۵ چنان که از احمد بن محمد بن موسي بن حارث بن عون بن عبدالله بن حارث در رجال النجاشي ۶ آگاهيم که مينويسند: «له کتاب النوادر الکبير» . از وي رواياتي در متون حديثي برجاي مانده است.
فرزندان ديگر او عبارتاند از: صلت، ۷ عبيدالله، ۸ اسحاق ۹ و عبدالله. ۱۰
فرزند او، سليمان (جد علي نوفلي صاحب کتاب الاخبار) شهرت بيشتري دارد. وي در انقلاب عباسي حضور داشت و همراه عبدالله بن علي وارد دمشق شد. اين همان سفري است که عبدالله تمامي قبور خلفاي اموي را نبش کرد و خبر آن را همين محمد بن سليمان نوفلي نقل کرده است. ابن عساکر در تاريخ دمشق مدخلي با نام وي، يعني «محمد بن سليمان بن عبد الله النّوفليّ» باز کرده و مينويسد که وي (يعني محمد بن سليمان؛ اما درست آن خود سليمان) در وقت ورود عبدالله بن علي به دمشق، همراه او بود. سپس از مشايخ او ياد کرده كه عبارتاند از: يحيي بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علي، سليمان بن جعفر بن سليمان بن علي، عموزادهاش فضل بن عيسي بن عبدالله نوفلي و عباس بن حسن بن عبيدالله بن عباس بن علي بن ابي طالب(. آنگاه، ميافزايد که پسرش از او روايت دارد. ۱۱ اين که هم در قيام عباسي باشد و هم اخبار ابوالسرايا را نقل کرده باشد که فاصله آن اندکي کمتر از هفتاد سال است، قدري شگفت مينمايد. محتمل است (برخلاف گفته ابن عساکر) کسي که همراه عبدالله بن علي عباسي به شام وارد شد، سليمان بن عبدالله بن حارث بن نوفل (جد علي بن محمد نوفلي) باشد.
طبري ۱۲ حکايتي را از قول عبدالله بن ابيسليم از موالي عبدالله بن حارث نقل ميکند که همراه سليمان بن بن عبدالله بن حارث در جريان اقدام منصور براي جانشين کردن فرزندش مهدي به جاي وليعهدي عيسي بن موسي، درگير ماجرايي شده و آن را نقل کرده است. بنابراين، کسي که در جريان
1.. الانساب، ج۷، ص۳۵۱.
2.. همان، ج۴، ص۳۰۲؛ نيز ر.ك و قس: تهذيب الکمال، ج۱۴، ص۳۶۹.
3.. ج۱، ص۳۴۴.
4.. اليقين ابن طاووس، ص۴۲۹.
5.. رجال النجاشي، ص۸۹.
6.. ص۸۹.
7.. السنة ابن ابي عاصم، ص۵۶۰.
8.. حسن الظن باللّه ابن ابي الدنيا، ص۲۷۹.
9.. الاحاد و المثاني، ج۵، ص۴۶۷.
10.. الموطاء، ج۲، ص۸۹۴؛ المحلي، ج۵، ص۱۷۳.
11.. تاريخ دمشق، ج۵۳، ص۱۲۸.
12.. ج۸، ص۲۰.