مطالعات اسلامي، ترجمه آثار اسلامي و شرقي بود. ۱ از اين رو، طي قرون ۱۵ و ۱۶ ميلادي ـ كه مصادف با آغاز مطالعات جدي اسلامي در غرب است ـ برخي از مشاهير خاورشناسان، چون سيلوستر دو ساسي ۲ (بعدها ساسي) ـ كه از جمله مهمترين عربيدانان غربي محسوب ميشدند ـ به متون برجسته ادب عربي علاقهمند شدند كه نهجالبلاغه از مهمترين آنها بود. ۳
در اين دوران، مهمترين علت توجه خاورشناسان به نهجالبلاغه، اهميت ادبي آن بود و طبعاً براي تعليم و تعلم زبان عربي، آنها ناگريز از يادگيري مهمترين نصوص ادب عربي بودند كه نهجالبلاغه در زمره آنها بود. ۴ كارل بروكلمان ـ كه اشعار و حكم علی علیه السلامعليه السلام) را اساساً تحت عنوان غير منصفانه «ادبيات منحول علوي» آورده است، ۵ آغاز ترجمه و نشر آثار و اشعار منسوب به علی علیه السلامعليه السلام) را به لاتيني در قرن پانزدهم ميلادي ميداند. ۶ اما اين آغاز راه بود و در قرون بعد، فعاليتهاي غربيان در اين زمينه رشد كمي و كيفي يافت؛ براي نمونه در سال۱۶۲۹م، كتابي به نام شذرات الأدب من كلام العرب در ليدن منتشر شد كه همراه لامية العجم طغرايي و خطبهاي از ابوعلي سينا، ترجمه برخي حکم علی علیه السلامعليه السلام) را نيز به همراه داشت. ۷ در سال ۱۸۰۶م، نيز فلايشر، ۸ خاورشناس و عرب شناس شهير آلماني، كتابي حاوي برگزيدههاي ادب عربي را به نام نثر اللئالي، به آلماني ترجمه و منتشر ساخت. ۹ وي همچنين به سال ۱۸۳۷م، حِكَم صدگانه علی علیه السلامعليه السلام)، جمعآوري شده توسط رشيدالدين وطواط، را با حواشي و تعليقات، به آلماني ترجمه و در لايپزيك منتشر ساخت؛ ۱۰ چنان كه سيمون اوكلي، ۱۱ در كتاب تاريخ سارازنها ۱۲ نيز به نقل و ترجمه انگليسي ۱۶۹ مورد از كلمات حكيمانه علی علیه السلامعليه السلام) پرداخته است. ۱۳
اين نهضت ترجمهاي بعدها نيز تداوم يافت؛ به عنوان نمونه ويليام يول ۱۴ ، خاورشناس و عرب شناس انگليسي در سال۱۸۳۲م، به ترجمه انگليسي صد كلمه مولاي متقيان اميرمؤمنان (تهران، ۱۳۰۴) ـ كه احتمالاً روايت فارسي مجموعه رشيدالدين وطواط در قرن ششم است ـ پرداخته و آن را در ادينبورو منتشر ساخته است. ۱۵ و ۱۶ با اين همه، توجه به اين متن برجسته ادبي تنها اختصاص به خاورشناسان و
1.. براي بحثي مستوفي در اين باب، ر.ك. مطالعات اسلامي در غرب انگليسي، از آغاز تا شوراي دوم واتيکان، فصول ۳و۴)
2.. A.I.Silverstre De Sacy.
3.. فرهنگ کامل خاورشناسان، ذيل «ساسي»، ص۲۰۴ ـ ۲۱۱.
4.. بخش نظريات لامنس، «Ali b. Abitalib, in EI۲».
5.. تاريخ الأدب العربي، الجزء الأول، ص۱۷۵.
6.. همان، ص۱۷۵ـ ۱۷۸.
7.. همان، الجزء الأول، ص۱۸۰.
8..Fleischer.
9.. همان.
10.. همان، ص۱۷۹؛The shiite religion , P.۵۰
11.. S. Okley.
12.. History of the Saracens. P. ۳۳۹.
13.. Cited in The shiite religion, P.۵۰
14.. W. yule
15.. تاريخ الأدب العربي، الجزء الأول، ص۱۸۰.
16.. Apophtegms of alee etc, Edinburgو ۱۸۳۲.