أحمدبنمحمد، عنالحسنبنمحبوب، عن أبيولّاد الحنّاط قال: سألت أباعبدالله عن رجل قتلته امرأة و له دب و أمٌّ و ابن. فقال الابن: أنا أريد أن أقتل قاتل أبي ... و قال الاب: أنا أعفو. و قالت الام أنا آخذ الدّية. قال: فقال: فليعط الابنُ أمَّ المقتول السدس من الدية و يعطي ورثة القاتل السدس من الدية حقّ الاب الّذي عفي و ليقتله. ۱
بهبودي ميگويد در اين روايت تناقض ديده ميشود؛ زيرا قاتل زن است و يک ششم جان او توسط پدر عفو شده است. پس اگر پسر مقتول بخواهد قصاص کند، بايد يک دوازدهم ديه، به ورثه قاتل بپردازد، نه يک ششم. بنابراين، پاسخ امام با صورت مسأله برابر نيست و بايد حديث را طرح کنند. بهبودي ادامه ميدهد که اين حديث را در الکافي، التهذيب و الفقيه به صورتي عوض کردهاند که تناقض ندارد. به اين صورت:
أحمدبنمحمد، عنالحسنبنمحبوب، عن أبيولّاد الحنّاط قال: سألت أباعبدالله عن رجل قُتل و له أب و أمّ و ابن. فقال الابن أنا أريد أن أقتل قاتل أبي. و قال الاب: أنا أعفو. و قالت الامُّ: أنا آخذ الدية ...الحديث بتمامه. ۲
چنانکه ملاحظه ميشود، در اين صورت مسأله جنسيت قاتل معلوم نيست، از اين رو، بهبودي ميگويد پاسخ امام با فرض اين که قاتل را مرد بدانيم، درست است؛ اما پاسخ مناسب آن است که امام تفصيل کند و بگويد اگر قاتل مرد باشد، يک ششم ديه و اگر قاتل زن باشد، يک دوازدهم ديه، به ورثه قاتل بپردازند. به عقيده بهبودي اين عدم تفصيل در جواب، تأييد ميکند که نسخه الکافي، التهذيب و الفقيه مطابق فتواي مشهور تبديل شده است. ۳
ارجاع به روايات صحيح براي يافتن زيادات، الحاقات، توضيحات و فتواهاي مدرَّج در متن
از نظر بهبودي برخي زيادتها در متن روايتها، فتواي درج شده شيخ صدوق يا راويان است. او اين موارد را نيز در بين دو علامت متمايز کرده است. وي براي تأييد اين نظر - که فلان جمله جزو حديث نيست و فتواي راوي يا شيخ صدوق است - به روايتهاي ديگري که مطابق با قواعد است و يا روايت صحيح به شمار ميرود، ارجاع ميدهد؛ ۴
براي نمونه روايتي را از الفقيه و وسائل الشيعة آورده که درباره نيت عمره در شوال و بازگشت به وطن است که حديث، جواز عمره را اعلام ميکند و ادامه ميدهد که اگر شخصي تا زمان حج بماند، ميتواند حج تمتع به جا آورد؛ زيرا ماههاي شوال، ذوالقعدة و ذوالحجة از ماههاي حج است. اما در ادامه، همان طور که بهبودي فتوا را بين علامت گذاشته، در روايت درج شده است که اگر کسي در اين ايام عمره بهجا آورد و تا حج در مکه بماند، عمره او براي تمتع محسوب ميشود و اگر شخص به وطن خود بازگردد در حالي که به حج مبادرت نکند، اعمال او به حساب عمره گذاشته ميشود. ۵
بهبودي ميگويد آن بخشي که با مشخص کردهام، مخالف قواعد و مخالف حديث صحيح از امام صادق است. او در اين زمينه به روايتي صحيح از الکافي ارجاع ميدهد که مطابق آن، اگر عمره مفرده در ماههاي حج صورت بگيرد، قرباني بر عهده او نخواهد بود و اجباري ندارد تا فصل حج و انجام مراسم حج در مکه بماند؛ زيرا از ابتدا نيت حج نداشته است. ۶ بنابراين قطعي است که عمره تمتّع بايد به نيت عمره تمتع باشد.
1.. الاستبصار، ج۴، ص۲۶۴.
2.. الکافي، ج۷، ص۳۵۶؛ التهذيب، ج۱۰، ص۱۷۵؛ الفقيه، ج۴، ص۱۳۸.
3.. علل الحديث، ص۳۰۵ - ۳۰۶. در برخي موارد با توجه به امر تقيه حذفها و اصلاحات کليني را متذکر شده است. (ر.ک: ص۳۰۹)
4.. همان، ص۲۷۱.
5.. الفقيه، ج۲، ص۴۴۸؛ وسائل الشيعة، ج۸، ص۱۹۵.
6.. الکافي، ج۴، ص۴۴۲؛ نيز گزيده کافي، ش۲۱۷۱.