مبناي اجازه باشد، ميگويند: «أخبرنا فلانٌ» ، اگر حديث در نزد ايشان بر مبناي کتابت بدون سماع و اجازه باشد، ميگويند: «قال فلانٌ»، «ذکر فلانٌ» ۱ و «وجدنا في کتاب فلانٍ» و زماني که کيفيت تحمل حديث براي روات، در نزد آنان معلوم نباشد، ميگويند: «نقل فلانٌ عن فلانٍ» ، يعني سند حديث را به صورت معنعن ميآورند. ۲
همچنين اگر راوي بگويد حدّثکم، يعني شاگرد، براي استاد ميخواند و اگر مثلاً بگويد حدّثکم محمدبنيعقوب کليني، يعني نسخه استاد را در حضور او براي ديگران ميخواند و استاد با سکوت خود، آن را تأييد ميکند. ۳
توجه به عدم تناسب جواب با سؤال در متن روايات اصلاح شده توسط اقدمين
بهبودي با مقايسه متن روايتهاي مشابه در الکافي از يک سو و الاستبصار و التهذيب از سوي ديگر؛ يا الکافي و الفقيه از يک سو و التهذيب و الاستبصار از سوي ديگر، مواردي را به دست آورده که صاحبان اين کتابها خود اصلاح کردهاند. گاهي اين اصلاحها در الکافي به چشم ميخورد. در بعضي بخشها متذکر شده که اصلاحهاي آنان، تبديل حکم حديث، مطابق فتواي مشهور بوده است؛ و گاهي نشان ميدهد که اين اصلاحها به طور کامل در الوسائل مورد توجه قرار نگرفته، در حالي که کليني آن مورد حذف و اصلاح را انجام داده است. ۴
يکي از روشنترين نمونهها در اين باره چنين است: الاستبصار:
1.. بهبودي متذکر ميشود که ابنالنجاشي از همدرس خود، ابنغضايري پسر، به صورت شفاهي نقل ميکرده و از اين رو، با تعبير قال يا ذکر به دليل نقل از نسخه او از وي نقل ميکند (ر.ک: معرفة الحديث، ص۱۱۲- ۱۱۴).
2.. معرفة الحديث، ص۶۵.
3.. نقل شفاهي از بهبودي.
4.. معرفة الحديث، ص۳۰۹.