خواهشهاي نفس خبيث و پست خود روي آورده و خود را از لذتهاي حقيقي و مراتب عالي باز داشته و در نتيجه، به اسفل سافلين سقوط ميکند. در برابر، شخصي ناقص، جاهل و غرق در گناهان، گاه با آن شخص عالم به قصد فساد و فحشا همراه ميشود و توفيق الهي قرين او ميگردد و از آن علم بهره گرفته و از پلشتي هاي عالم غرور و زشتيهاي دنياي دروغ فاصله ميگيرد و به برکت آنچه فراگرفته، از پستي جهالت و خسارت به اوج عزت و عرفان بار مييابد. بدين ترتيب، متعلم به اوج قله کمال راه مييابد، اما معلم در پستترين مرحله شقاوت سقوط ميکند. ۱
آنگاه شيخ بهايي چنين افزوده است:
در برخي از تفاسير ديدم که ميگويد مقصود از دو فرشته هاروت و ماروت روح و قلب است که از عالم روحاني براي اقامه حق به عالم جسماني هبوط داده شدند، اما به زيور حيات دنيوي فريفته شده و در شبکه شهوت در افتاده و از شراب غفلت آشاميده و با باقيمانده دنيا زنا کرده و بت هوا را پرستيده و با محروم ساختن خود از نعمت جاويدان، نفس خود را به قتل رساندهاند. و بدين جهت، مستحق عذاب سخت و نقمت مستمر شدند. ۲
فيضکاشاني نيز حل اين روايات را از باب رمز دانسته است و مقصود از هاروت و ماروت را عقل و روح دانسته که از عالم روحاني هبوط داده شده و در اثر لغزشهاي مختلف، مقامات خود را از دست داده، دچار عذاب دنيوي تا روز قيامت شدهاند. ۳
ايشان ميگويد:
هذا ما خطر ببالي في حلّ هذا الرمز. ۴
معلوم نيست آيا ايشان به گفتار شيخبهايي ـ که نقل کرديم ـ دست يافته بود يا نه.
از سويي ديگر، دانسينت است که راه حل دوم فيض کاشاني همان است که شيخ بهايي به نقل از پدر خود ارائه کرده است. ۵ بنابراين، فيضکاشاني بسان شيخبهايي، چه از راه تأويل هاروت و ماروت به عقل و روح يا عالم وارسته و فرود آنان به دنيا و سقوط معنوي در اثر لغزش و گناه، در صدد حل اين روايات برآمدهاند.
در ميان تفاسير عامه، بر اساس تتبع نگارنده، سيد محمود آلوسي به گونهاي ديگر همين تأويلها را ذکر کرده است. آلوسي معتقد است اگر کسي بخواهد روايات هاروت و ماروت را صحيح دانسته و بر حسب ظاهر آنها داوري کند، کار او باعث خنده مردگان، گريه زندگان و مايه ذلت پرچم اسلام و سربلندي کافران خواهد شد.
ووو
1.. بحار الانوار، ج۱۵، ص۳۱۰ ـ ۳۱۱.
2.. همان، ص۳۱۱.
3.. تفسير الصافي، ج۱، ص۱۷۷.
4.. همان.
5.. همان، ص۱۷۷.