فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50 - صفحه 18

کسي بگويد تمامي حجيت موقوف به عقل نيست و داشتن معرفت کافي است، در جواب مي‌گوييم: اگر چنين است، پس چه حاجت به گرفتن شهادت و اخذ ميثاق؟ و حال آن‌که ظاهر اين آيه اين است که گرفتن شهادت و اخذ ميثاق براي اتمام حجت بوده و ناگزير بايد اعتراف کنند که برگشت معنايي که ايشان براي اين آيه کرده‌اند، به آن معنايي است که منکران عالم ذر براي اين آيه کرده‌اند. ۱

ديدگاه دوم.‌ نظريه تمثيل

تفسير آيه بر اين‌که منظور آيه، تمثيل است و نه «بيان واقع»، يعني گويا خداي سبحان از انسان‌ها اقرار گرفته است،‌ نه آن‌که به واقع صحنه اشهاد و اخذ تعهد محقق شده باشد؛ چون مسأله ربوبيت الله و عبوديت انسان آن قدر روشن است که گويا همه انسان‌ها گفته‌اند: «بلي»؛ نظير آيه (فَقَالَ لَهَا وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ( ۲ که قول و امر و نهي لفظي در کار نبوده، بلکه در حقيقت تمثيل است. طبق اين ديدگاه، اين پيمان، فطري و تکويني است؛ برخلاف ديدگاه سابق که پيمان تشريعي بود. ۳

نقد علامه طباطبايي

از ديدگاه علامه طباطبايي، گرچه اين نظريه مشکل تعارض عقلي را حل کرده، ولي مشکلات ديگري دارد که عبارت‌اند از:
يک. کلمه «اذ» در آيه بر گذشته دلالت دارد و يا نهايتاً بايد گفت براي کار محقق‌الوقوع در آينده است؛ لذا توجيهي براي کاربرد آن در اين آيه نيست.
دو. خداوند امر روشني چون توحيد فطري را ـ که در آيات ديگر به وضوح عنوان کرده ـ در اين آيه با به کاربردن تمثيل و روي آوردن به مجاز به شکلي غامض بيان کرده است.
سه. بنا بر اين قول، از روايات متعددي که از وجود عالمي غير از اين دنيا به نام عالم ذر حکايت مي‌کند، بايد چشم پوشيد. ۴
علاوه بر علامه، ديگران هم بر اين نظريه اشکال کرده‌اند. ۵

ديدگاه سوم. نظريه بيان واقع

منظور از آيه بيان واقعيت خارجي است، نه اين‌که تمثيل باشد؛ به اين معنا که: «خداوند به لسان عقل و وحي و با زبان انبيا از انسان ميثاق گرفته است. در واقع، موطن وحي و رسالت، همان موطن اخذ ميثاق است؛ يعني در برابر درک عقلي که حجت باطني خداست، خدا از مردم پيمان گرفت که معارف دين را بپذيرند... ۶ ».

1.. همان، ج۸، ص۳۱۵ و ۳۱۶.

2.. سوره فصلت، آيه ۱۱؛ الکشاف، ج۲، ص۱۷۶.

3.. ر.ك: تفسير الوسيط، ج۵، ص۴۳۱؛ تفسير احسن ‌الحديث، ج۴، ص۴۴.

4.. الميزان، ج۸، ص۳۱۸ و ۳۱۹.

5.. ميثاق فطرت الله، ص۷۳؛ منشور جاويد، ج۲، ص۷۳.

6.. تفسير موضوعي قرآن، ج۱۲، ص۱۲۶؛ تفسير نهج‌البلاغه، ج۷، ص۲۷۹.

صفحه از 423