إلهي، فما جزاء من قام بين يديك يصلّى؟؛ پاداش كسى كه در پيشگاهت به نماز بايستد چيست؟.
خداوند فرمود: اُباهي به ملائكتي راكعاً و ساجداً و قائماً و قاعداً، و من باهَيتُ به ملائكتي لم اُعذّبه؛ به حالتى كه در ركوع و سجود و قيام و قعود دارد، بر ملائكه ام مباهات و افتخار مى كنم و به هر كه من مباهات كنم، عذابش نمى كنم.
موسى پرسيد: إلهي، فما جزاءُ من كفّ أذاه عن الناس و بَذَل معروفه لهم؟؛ چيست پاداش كسى كه آزارش را از مردم بازدارد و خوبيها و خيراتش را بر مردم ارزانى دارد؟.
قال: يا موسى،تناديه النار يوم القيامة لا سبيل لي عليك؛ پاسخ داد اى موسى، روز قيامت آتش ندايش كند من به هيچ وجه به تو دسترسى ندارم.
پرسيد: الهى، فما جزاء من ذكَرَكَ بلسانه و قلبه؟؛ چيست پاداش آن كسى كه با دل و زبان به ياد تو باشد؟.
فرمود: يا موسى،اُظِلُّهُ يومَ القيامة بظلّ عرشي و أجعلُه في كنفي؛ روز قيامت او را در سايه عرشم و در كنف حمايت خودم قرار مى دهم.
پرسيد: الهى، فما جزاء من تلا حكمتك سرّاً و جهراً؟؛ چيست پاداش كسى كه حكمت تو را در عيان و نهان تلاوت كند؟.
فرمود: يا موسى،يَمُرُّ على الصراط كالبرق؛ بسان برق از پل صراط بگذرد.
پرسيد: الهى،فما جزاءُ مَنْ صبر على أذى الناس و شَتْمِهم فيك؟؛ پاداش كسى كه در راه رضاى تو بر آزار و بدزبانى مردم صبر كند چيست؟.
فرمود: يا موسى،اُعينه على أهوال يوم القيامة؛ بر هول وهراس قيامت ياريش مى كنم.
پرسيد: الهى، فما جزاء مَن دَمَعَت عيناه مِن خَشْيَتِك؟؛ پاداش كسى كه از خوف و خشيت تو اشك بريزد چيست؟.
پاسخ داد: يا موسى،أقي وجْهَهُ من حرّ النّار و اُومنه يوم الفزع الأكبر؛ چهره اش را از گرماى آتش نگه مى دارم ودر روزقيامت كه فزع اكبر و دهشتناك است، او را امان مى دهم.
پرسيد: الهى، فما جزاء من ترك الخيانة حياءً منك؛ كسى كه به جهت حيا و خجالت از تو، خيانت به ديگران را رها كند، چه پاداشى دارد؟.
فرمود: له الأمان يوم القيامة؛ در روز قيامت در امن و امان است.
پرسيد: الهى، فما جزاء مَنْ صلّى الصلوات لوقتها؟؛ چيست پاداش كسى كه نمازها را در وقتش بخواند؟.
فرمود: أعطيه سُؤلَه و أبيحُه جنّتي؛ خواسته اش را مى دهم و بهشتم را حلالش مى كنم.
پرسيد: الهى، فما جزاء من صام شهر رمضان يريد به الناس؛ چيست پاداش روزه گير رياكار؟
فرمود: يا موسى،ثوابُه كَثَواب مَنْ لم يَصُمهُ ۱ ؛ ثوابش مثل كسى است كه ماه رمضان را روزه نداشته است.
۳. معصيت الهى
خداى تعالى به انسان اختيار و آزادى داده است؛ زيرا زندگى دنيوى، دورانِ خودسازى است و خودسازى در صورتى ممكن است كه تمام تلاشها با اراده و نيّت و
1.مسند عبدالعظيم حسنى، ح ۳۹-۴۷.