۰.اى عبدالعظيم، به دوستانم سلام برسان و به آنان بگو كه براى شيطان راهى در دلهاى خود باز نكنند. آنان را به راستگويى در سخن و اداى امانت و ترك جدال و مخاصمه در مسائل بى اهميّت و به رويكرد به يكديگر و زيارت همديگر دستور ده؛ چون اين كار، موجب نزديكى به من مى شود، به تخريب شخصيت يكديگر مشغول نباشند. من با خود پيمان بستم كه هركس چنين رفتار كند و دوستى از دوستان مرا ناخشنود سازد، از خداوند بخواهم كه او را در دنيا به شديدترين كيفرها برساند و در آخرت از زيان كاران قرار دهد.
به آنان بياموز كه خداوند نيكوكارانِ آنان را آمرزيده و از بدكارانِ آنان درمى گذرد، مگر كسانى كه به او شرك ورزند و يا دوستى از دوستان او را بيازارند و يا در دل خود بدى و كينه اى عليه او داشته باشند؛ چون خداوند اين قبيل افراد را نمى بخشد، مگر از آن نيّت برگردند، وگرنه روح ايمان را از دل ايشان برمى كند و از ولايت من خارج مى سازد و از ولايت ما هم بهره اى نمى برد و من به خداوند از اين فرايند پناه مى برم. ۱
اين گزارش گوياى آن است كه مناظرات ناسودمند و انحرافى در بين شيعيان روزگار امام هادى بسيار گسترده شده بود. موضوعات كم ارزش و بى اهميّت به محور مناظرات و مشاجرات بين آنان تبديل گشته و آتش اختلاف و كينه شعله ور شده بود، به گونه اى كه پاره اى از آنان براى دست يابى به هدف خود در تخريب شخصيّت ديگران، گاه به شيوه هاى غيراخلاقى نظير دروغ گويى و حديث سازى نيز روى مى آورند.
1.عبدالعظيم الحسنى حياته و مسنده، ص ۱۳۷، ح ۳۳، عطاردى.