۰.به همان سند از داوود بن فرقد، از عبدالأعلى مولى آل سام، از ابن عبداللّه(ع) قال: قلت له: إذا جاء الحديث عن أولكم و حديث عن آخركم فايّهما نأخذ؟فقال: بحديث الآخر؛ ۱
به امام صادق(ع) عرض كرديم: هرگاه حديثى از امام پيشين رسيد و حديثى از امام بعدى، كدام يك را پذيرا گرديم؟
امام(ع) فرمود: سخن امام بعدى را بپذير.
در حديث نخست به وسعت دايره زندگى دينى تأكيد شده است و راه را براى افرادى كه با تأكيد بر نصوص، فضا را روى ديگران مى بندند، مسدود مى كند. معمولاً جزم گرايان بر نصْ تأكيد ورزيده، به پشتوانه آن، به تخطئه اعمال و رفتار ديگران مى پردازند، درحالى كه در اين روايتْ ملاك اعتبار اعمال و رفتار شيعيان بر آگاهى گذاشته شده است. افراد بر پايه دانش و آگاهى خود از گفتار امامان(ع)،موظّف به تكليف هستند و اشخاص تا زمانى كه اين آگاهى و اطلاع با آگاهى جديدى جابه جا نشده، امكان رفتار بر مبناى آگاهى قبلى خود دارند، حتى اگر در واقع هم دستور جديد وجود داشته باشد و اشخاص نسبت به آن آگاهى و اطمينان كافى نداشته باشند.
اينكه در اين دو حديث، حجيّت سخن امام پيشين تا حصول علم و اطلاع به سخن امام بعدى پذيرفته شده و پس از آگاهى از سخن امام بعدى به آن سخن ارجاع داده شده، به خاطر آن است كه معمولاً امامان با توجّه به شرايط و اوضاع روز سخن مى گفتند و با تبديل آن شرايط سخن جديدى ارائه مى كردند و اين امر، گاه موجب مى شد تا پيروان آنان در سر دو راهى و ترديد قرار گيرند و زمينه لازم براى اختلاف بوجود آيد. ۲
امامان(ع) با اين دستورالعملها راه تشخيص را معرّفى و از بروز اختلاف پيش گيرى مى كردند.
1.همان، ح ۱۰۱.
2.مطالعه روايات تقيّه در اين خصوص حائز اهميّت است. به عنوان نمونه ،ر.ك: اختيار معرفة الرجال، ح ۴۸۳ و ۵۰۲ .