كينه ها و عداوتها موجب دورى و قهر و جدايى آنان شده، به گونه اى كه از ديدار همديگر نيز پرهيز داشتند.
بديهى است چنين حالتى مطلوب ترين حالت براى مخالفان آن حضرت، بويژه براى حاكميّت وقت بود. آنان خود را منتسب به جريان فكرى امام هادى(ع) مى شمردند. از اين روى، امام(ع) تأكيد مى كند كه در صورتى به من نزديك مى گرديد كه از دشمنى و كينه توزى با يكديگر دست برداريد و قهر و جدايى را كنار گذاشته، به ديدار هم برويد.
تخريب شخصيت همديگر در ميان شيعيان، موجب آزردگى خاطر بسيارى از ياران امام(ع) مى شد و امام ضمن نهى از اين كار، در برابر اين روند به سختى موضوع گيرى كرده، بر چنين افرادى نفرين سنگينى مى كند.
عمده مشكل اين قبيل افراد، دست گذاشتن روى نقاط ريز زندگى افراد ديگر است. قشرى گرى و تأكيد بر آموزه هاى ظاهرى و بى توجّهى به محتوا و بن مايه دين انگيزه جدّى را در اين افراد ايجاد مى كرد تا نقاط ضعف كوچك افراد را بزرگ جلوه داده و در نتيجه، توجيه لازم را براى ايراد اتهام بر آنان و رهايى وجدان خويش از ملامت نفس پيدا كنند.
در نگرش پيامبر اكرم(ص) دايره دين بسيار وسيع است و افراد گوناگون را با سلايق و گرايشها و رفتارهاى متنوع و متفاوت پذيراست. امامان معصوم(ع) نيز همواره همين ديد را توصيه مى كردند. حضرت عبدالعظيم حسنى در گزارشى از حضرت هادى(ع) از طريق پدرانش از پيامبر اكرم(ص) نقل كرده است كه:
۰.أمرنى ربّي بمداراة الناس كما أمرنى بإقامة الفرائض؛ ۱
۰.پروردگارم مرا به مدارا با مردم سفارش كرده است، همان گونه كه به برپادارى واجبات دستور داده است.