علوم حديث 15 - صفحه 191

كتاب التوحيد

ميرداماد در ابتداى تعليقه بر اين بخش, عنوان مى كند كه كتاب التوحيد, قلب علم حديث است و روح كتاب «الكافى». سپس بيان مى كند كه علما اصرار دارند كه احاديثى كه اسنادى ضعيف دارند, در اين كتاب (باب توحيد) ذكر نشوند و در صورت ذكر, حتماً به ضعيف بودن سند آنها اشاره شود. اين روش, متفاوت با شيوه ايشان در ساير ابواب است. آنان در ابواب ديگر, تساهل روا مى دارند و چنين دقّتى را (خصوصاً در مندوبات احكام, مكروهات, قصص و فضايل اعمال) به كار نمى بندند. همچنين از نقل روايات جعلى امتناع كرده, به درج اين گونه روايات, حتى با تصريح بر موضوع بودنشان راضى نمى شوند.
ميرداماد, در پايان, از تمام كسانى كه از او اجازه روايت دارند, به اصرار مى خواهد كه آنچه را دانشمندان گذشته مورد تأكيد قرار داده اند, فروگذار نكنند.

باب حدوث العالم و اثبات المحدث

ميرداماد با توجّه به روايات اين باب, توضيح بيشترى نسبت به روايات دارد. در پايان روايت اوّل, بحثى راجع به هشام مطرح كرده و برخى از رواياتى را كه در شأن اوست, نقل مى كند. هشام از شاگردان ابو شاكر زنديق است و اين شاگردى, عقايد هشام را در هاله اى از ابهام فروبرده است. ميرداماد به اين ايراد, اين گونه جواب مى دهد:
الحكمة ضالة المؤمن تؤخذ حيث و جدت.
در بحث قدرت خداوند, دو حديث با هم تنافى دارند. در روايتى آمده است:

۰.قيل لأميرالمؤمنين: «هل يقدر ربك أن يدخل الدنيا فى بيضة من غير أن   تصغر الدنيا أو تكبر البيضة؟».
قال: ان اللّه ـ تبارك و تعالى ـ لاينسب الى العجز والذى سألتنى, لايكون.

صفحه از 236