و... به نقد محتوايى بازمى گردد كه پس از اين از آن سخن مى گوييم. برخى ديگر نيز به طريقه دوم در اين نوشته (يعنى قبول از راويان برجسته اى مانند «اصحاب اجماع» يا «الذين لايروون ولايرسلون الا عن ثقة») برمى گردد.
بجز اينها ساير قرائن قابل اعتماد نيستند.
اما منظور ما از قرائن و شواهد، تحقيقهاى موردى است كه نشان مى دهد دو راوى نمى توانند از نظر زمانى از يكديگر نقل حديث كنند، يا راوى به هيچ وجه محل وقوع حادثه يا صدور سخن را درك نكرده است و...
مثلاً راوى «روايات غرانيق» ابن عباس است كه در زمان وقوع حادثه سه سال بيش نداشته است. زيرا وى متولد سال سوم قبل از هجرت است و نمى تواند ناقل اين حادثه باشد ۱ .
و مثل آنچه در مورد روايت حماد در باب آداب الصلاة نقل شد (ص ... همين مقاله).
۵ ـ شناخت راويان كذّاب
راويانى كه معروف به كذب هستند و روايت آنها را هيچ ثقه اى نقل نكرده، قابل قبول نيستند. بدين معنى كه اصل در نقل اينها نادرستى است مگر آنكه افراد ثقه اى آن روايت را نقل كرده باشند يا قرائن و شواهدى بر درستى حديث اقامه گردد.
از اين قبيل است روايتى كه راوى آن اعتراف به وضع و جعل حديث كند.
ب. نقد محتوا
دومين راه ارزيابى احاديث كه مورد عمل عقلا و توصيه شرع است، نقد محتوايى احاديث مى باشد. روشن است كه نقد سند، دايره كذب و نادرستى را محدود مى كند. اما نمى توان مدعى شد كه تمام موارد كذب از راه نقدِ سند قابل احراز است.
در كتب «علم الحديث» پاره اى معيارها براى نقد محتوايى ذكر شده كه فقيهان نيز در عمل بدان پايبندند و در اينجا به مهمترين آنها اشاره مى كنيم:
۱ ـ مخالفت با كتاب
در احاديث بسيار، عرضه حديث بر كتاب خدا مطرح شده و حديث مخالف كتاب، «باطل» ۲ و «زخرف» ۳ ناميده
1.التمهيد فى علوم القرآن، ج ۱، ص ۶۱
2.وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۸۹، ح ۴۸
3.همان، ص ۷۸، ح ۱۲ و ۱۴