نگاهى تاريخى به واژه «سنت»
اكنون و در پايان بحث به تحوّل مفهوم سنت و چگونگى تطوّر معناى آن بپردازيم، با اشاره به دو نكته:
۱) گفتيم سنت به لحاظ لغت، «شيوه معمول و معهود» را مى گويند. برخى از عالمان بر اين باور هستند كه در آغاز، «سنت» به همين معنا استعمال مى شده است. مفهوم سنت در آغاز چنين بوده است:
الطريقة الدينيّة الّتى سلكها النبى ـ ص ـ فى سيرته المطهّرة
بنابراين «حديث»، عام بوده است و اطلاق مى شده است به حكايت قول و فعل رسول الله ـ ص ـ؛ امّا سنت، ويژه افعال و اعمال آن بزرگوار تلقى مى شده است. يكى از پژوهشيان كه اين تفاوت را در معناى «حديث» و «سنت» بازگفته، ادامه داده است كه:
در پرتو اين دوگانگى معنايى «حديث» و «سنت» است كه اين سخن محدثان را كه گاه مى گفتند: اين حديث مخالف سنت است و... يا مى گفتند فلانى، «امام فى الحديث و امام فى السنة و امام فيهمامعاً» ۱ در مى يابيم. شگفت انگيز آنكه گاهى از اين دو به گونه اى تعبير شده است كه گويا دو چيزند كه يكديگر را پشتيبانى مى كنند و درك يكى در فهم آن ديگرى به كار مى آيد. چنين است كه ابن نديم از كتابى ياد مى كند با عنوان «كتاب السنن بشواهد الحديث»؛ ظاهر اين عنوان نشان مى دهد كه در شرح «سنت»، «حديث» چونان گواه به كار گرفته شده است. ۲
امّا ظاهراً اگر اين اصطلاح در ميان پيشينيان از علما هم مطرح بوده است ـ حال به هر جهت ـ بعيد است كه با نصوص روايات موافق باشد. اينكه پيامبر ـ ص ـ مردمان را امر به پيروى از سنت مى كردند، و
1.از جمله بنگريد به آنچه درباره برخى از محدثان كهن آورده اند: «سفيان ثورى پيشواى حديث است و امّا در سنت پيشوايى ندارد، و اوزاعى پيشوايى سنت را دارد امّا حديث را نه، و مالك بن انس پيشوايى حديث و سنت را با هم دارد». مختصر تاريخ دمشق، ابن منظور، ج ۱۴/۳۲
2.علوم الحديث و مصطلحه /۶ و نيز رك. الأتجاهات الفقهية عند اصحاب الحديث فى القرن الثالث الهجرى /۱۴ و الفهرست /۲۸۵