بدعت مى نهادند؛ آيا اينگونه افراد، بسان نجوم و ستارگان آسمانند كه مردم از آنها پيروى كنند؟! به عنوان نمونه، در باب رضاعة الكبير «صحيح بخارى» آمده است برخى صحابه فتوا دادند كه جايز است مردان بزرگسال از پستان زنان، شير بمكند و بدين وسيله با آنها محرم شوند و مى توانند به بدن آنها بدون پوشش نگاه كنند، و خودِ فتوا دهندگان، مردانى را نزد خواهران و دختر برادران خود مى فرستادند تا در اين امر شگفت آور پيشگام باشند. آيا چنين افرادى شايستگى رهبرى امت را دارند؟!
نمونه ديگر اينكه برخى از صحابه، نوشيدن شراب مثلث را روا مى دانستند؛ به اين نحو كه شراب ناب را پس از جوشانيدن و ثلثان شدن مى نوشيدند و مى گفتند حلال شده است. اين ماجرا در «المبسوط» ۱ آمده كه يكى از بزرگان صحابه(!) دست به اين كار زد و مورد اعتراض قرار گرفت و وقتى بدو گفتند: آتش، چيزى را حلال نمى كند؛ در پاسخ گفت: «يا أحمق، اليس يكون خمر ثم يصير خلّاً فناكله؟»!
دليل يازدهم آنكه عده اى از صحابه، بسيارى از احكام دين و سنت رسول خدا ـ ص ـ بدانها نرسيده بود و از آنها اطلاعى نداشتند و به همين دليل، بسيار اتفاق مى افتاد كه بر خلاف حكم رسول خدا ـ ص ـ عمل مى كردند، و چه بسا برخى اوقات، بر خلافِ قرآن و نص آن، رفتار مى نمودند.
دليل دوازدهم آنكه بى اعتنايى برخى از صحابه نسبت به احكام دين و سؤال نكردنشان از رسول خدا ـ ص ـ در تاريخ معروف است؛ ابن عباس روايت كرده و گفته است:
«ما رأيت قوماً كانوا خيراً من اصحاب رسول الله ـ ص ـ ما سألوه الّا عن ثلاث عشره مسأله حتى قبض، كلّهن فى القرآن، منهن و يسئلونك عن الشهر الحرام قتالٍ فيه و يسئلونك عن المحيض» و... «ما كانوا يسألون الّا عمّا ينفعهم» ۲ .
گفته ابن عباس دليل بر اين است كه بسيارى از صحابه به احكام شرعى بى پروا بوده و بدان توجه و عنايتى نداشته اند و با اينكه وجود مقدس پيامبر ـ ص ـ ميان آنان موهبتى الهى بوده، فرصت را غنيمت نشمرده و از وى سؤال نمى كردند تا مسائل دين را بياموزند؛ به قول ابن عباس، صحابه در طول عمر بابركت رسول خدا ـ ص ـ فقط سيزده سؤال از ۱۸۰
1.المبسوط، ج ۲۴، ص ۷
2.الانصاف فى بيان سبب الاختلاف.