گرديدند و قائل به اين صفات را غالى دانستند و روايات او را مخدوش نمودند. در مقابل قمى ها، متكلّمين بغدادى همانند شيخ مفيد ـ ره ـ ايستادگى نموده و به تخطئه قمى ها در عقايدشان پرداختند و آنها را مقصّر ناميدند. ۱
يكى از مهمترين موارد اختلاف بين اين دو دسته، مسأله «سهوالنبى ـ ص ـ» بود كه قمى ها آن را جايز دانسته و بغدادى ها آن را منتفى مى دانستند.
در اين مورد، شيخ صدوق (م. ۳۸۱ ق) به نقل از استاد خود ابوجعفر محمد بن حسن بن وليد چنين نقل مى كند كه:
«اولين درجه غلوّ آن است كه شخص معتقد به نفى سهو از پيامبر اكرم ـ ص ـ و امام ـ ع ـ باشد». ۲
در مقابل، شيخ مفيد ـ ره ـ ابتدائاً مقدمه اى ذكر مى كند و سپس مى فرمايد:
«اين سخن شيخ صدوق ـ ره ـ صحيح نيست كه هر كس علما و مشايخ قم را به تقصير متهم نمايد، غالى است... بلكه صحيح آن است كه كسى را غالى بدانيم كه مُحِقّين (يعنى آنان كه به حق براى ائمه فضايل قائلند) را متّهم به تقصير نمايد. حال خواه آنها از اهل قم باشند يا جاى ديگر».
سپس به نقد كلام استاد شيخ صدوق ـ ره ـ پرداخته و چنين مى فرمايد:
«اگر اين نقل قول صحيح باشد، پس او مقصّر است اگر چه از علما و مشايخ قم مى باشد».
آنگاه اشاره اى به بعضى معتقدات برخى از اهل قم مى كند و مى فرمايد:
«ما با جماعتى از اهل قم برخورد نموديم كه به وضوح در دين تقصير روا مى داشتند. آنها ائمه ـ عليهم السلام ـ را از حدّ خود پايين تر آورده و گمان مى كردند كه ائمه بسيارى از احكام دينى را نمى دانند تا اينكه با دقت نظر و فكر عميق در قلوب آنان علم به آن احكام پيدا شود. و حتى ما با شخصى (از قمى ها) برخورد نموديم كه قائل
1.براى اطلاع بيشتر مراجعه شود به: مقايسه اى ميان دو مكتب فكرى شيعه در قم و بغداد، يعقوب جعفرى، سلسله مقالات فارسى كنگره شيخ مفيد، شماره ۶۹
2.من لايحضره الفقيه، ابوجعفر الصدوق محمد بن على بن حسين بن بابويه قمى (م ۳۸۱ ق) تصحيح محمد جعفر شمس الدين، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات ج ۱ ص ۳۵۸