در طول زمان او را به جلالت قدر ستوده اند. و روايتها از او در كتابهاى علماى شيعه آمده است؛ از جمله، روايتى كه از ابوبصير از امام صادق ـ ع ـ در بيان (الذين يستمعون القول فيتَّبعُون أحسنه) در كافى است. ۱
مقام او نزد ائمه اطهار
آنچه جلالت قدر اين بزرگوار و امامزاده عالى مقدار را هر چه بيشتر آشكار مى سازد، و عظمت مقام او را نشان مى دهد، فرموده امام عصر اوست درباره اش و همين سخنان است كه دانشمندان علم رجال را به تكريم او واداشته است.
سخن امام هادى ـ ع ـ درباره وى
ابوتراب رويانى از ابوحماد رازى آرد كه بر على بن محمد ـ ع ـ در «سُرّ مَنْ رأى» درآمدم، و او را از مسائل حلال و حرام پرسيدم و مرا پاسخ گفت. چون او را وداع گفتم فرمود:
«حماد! اگر براى تو مشكلى در دين پيش آيد، از عبدالعظيم بن عبدالله حسنى بپرس و سلام مرا به او برسان». ۲
همچنين اين امام بزرگوار درباره او دعا كرده و دين او را درست خواند. صدوق به اسناد خود از وى نويسد:
بر امام خويش على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب ـ ع ـ درآمدم. چون مرا ديد فرمود: «مرحبا بر تو اى ابوالقاسم! تو به حق دوست مايى». گفتم: «پسر رسول خدا! مى خواهم دين خود را بر تو عرضه كنم تا اگر پسنديده است بر آن ثابت بمانم تا خدا را ديدار كنم». فرمود: «بگو!» و چون عقيدت خويش عرضه كردم امام فرمود: «ابوالقاسم؛ به خدا اين دين خداست كه آن را براى بندگانش پسنديده است. بر آن پايدار باش. خدايت در دنيا و آخرت بر آن پايدار بدارد» ۳
نيز صدوق آورده است كه مردى بر ابوالحسن على بن محمدهادى ـ ع ـ درآمد. امام ـ ع ـ از او پرسيد كجا بودى؟ گفت به ۱۰۳
1.اصول كافى ج ۱ ص ۳۹۲. براى اطلاع از مجموع روايتهاى رسيده از وى به «معجم رجال الحديث» مراجعه شود.
2.رساله صاحب بن عباد به نقل رى باستان، حسين كريمان، ج ۱، ص ۳۵۶. روضات، ج ۴، ص ۲۰۸ حضرت آية الله خوئى نوشته اند اين روايت لااقل از جهت مرسل بودن ضعيف است (معجم رجال الحديث، ج ۱۰، ص ۴۹).
3.توحيد، ص ۸۱ ـ ۸۲. روضات، ج ۴ ص ۲۰۷ و ۲۰۸